خونه ی عشقه من و مهسا

ساخت وبلاگ
مهسای قشنگم،  ماهه قشنگم ،  رویای شیرینم ،  این مدت وقتای دلتنگیم اینجا میومدم تا بتونم خاطراتتو ببینم . ولی راستش وقتی میدیدم که حتی به خونمون سر نمیزنی، نمیتونستم خودمو راضی کنم که چیزی واست بنویسم .  به خودم میگفتم واسه کی بنویسم ؟ واسه کسی که حتی یه سر نمیزنه به خونش ؟ چی بنویسم وقتی خونده نمیشه ؟  ولی وقتی امشب پیاماتو دیدم نمیتونستم باور کنم .  صد بار اسمتو خوندم تا مطمئن بشم خودتی .  ولی انگار واقعا خودت بودی ...  واسه همین باز اینجا نوشتم واست تا شاید بخونی و بتونم بازم بهت بگم دوستت دارم تا شاید یه کم آروم بشم ...  اومدم خونمون تا بهت از دلتنگیام بگم .  بگم که باورم نمیشد ماهم اینجوری فراموشم کنه ...  بگم که باورم نمیشد مهسای من مثل بقیه باشه و فراموش کردن رو بلد باشه .  بگم که نمیت خونه ی عشقه من و مهسا...
ما را در سایت خونه ی عشقه من و مهسا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3khooneye-eshghemoon3 بازدید : 216 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 15:26

حامد بِهداد : یعنی میخوای بگی هیچ نامَحرمی بهِت دست نَزده ؟!

رعنا آزادی ور : من فکر میکردم ، گذشته ی من به خودم مربوطه ..

حامد بِهداد : ببین ،هیچوقت یه چیزایی و به مَن نگو ..

جَنبه شو ندارم ..

شاید خودم بگم بگو وَلی نگو ؛ بِهم میریزم ..

شاید تیریپِ بی غیرتی بردارم ، بگم بگو ، ولی نگو ..

مَن خودمو میشناسم ، بِهم میریزم ..

خونه ی عشقه من و مهسا...
ما را در سایت خونه ی عشقه من و مهسا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3khooneye-eshghemoon3 بازدید : 209 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 15:26

کاش لااقل به اینجا یه سر میزدی تا بتونم حرف بزنم یه کم تا شاید این دل لعنتی یه کم آروم بشه ... 

ای لعنت به این دل ....

خونه ی عشقه من و مهسا...
ما را در سایت خونه ی عشقه من و مهسا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3khooneye-eshghemoon3 بازدید : 222 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 15:26

خیلی وقته که با دل گرفته و خراب اینجا میومدم و یه جورایی سر زدن به خونه ی عشقمون واسم عذاب بود . چون تنهایی رفتن تو خونه ای که واسه ی عشق بازی با هم نفست ساختی، خیلی سخت و عذاب آوره .  ولی این بار از خوشحالی روی پای خودم بند نیستم، چون نیومدم اینجا که دلتنگی رو حس کنم .  این بار با صاحب خونه اومدم .  این بار خیلی فرق داره .  بعد از خیلی وقت بازم چراغ خونه ی عشقم روشن شده و ماهم برگشته و خونه ی دلمو گرم کرده .  این بار نیومدم که گله کنم از دلتنگی، اومدم تا بازم قربون صدقش برم تا قند تو دلم آب بشه .  اومدم خونه رو مرتب کنم تا بازم خانومه خونه بیاد پیشم .  اومدم بگم خانومم بهم گفته دیگه نمیخواد تنهام بزاره .  اومدم بگم خوشحالم چون خانومم گفته که اونم نمیتونه جدایی رو تحمل کنه .  اومدم بگم دیگه خونه ی عشقه من و مهسا...
ما را در سایت خونه ی عشقه من و مهسا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3khooneye-eshghemoon3 بازدید : 228 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 15:26

سلام ماهه قشنگم سلام عروس آرزوهام سلام آرزوی محالم یه روز دیگه هم گذشت . دیگه نباید بگم یه روز دیگه ، آخه یه هفته گذشت . یه هفته گذشت و خبری از مهسام نشد ... از اون روز به بعد هر بار با اضطراب و استرس میومدم اینجا و چک میکردم که شاید پیام داده باشی . هر بار تا صفحه باز بشه چشمم ب6 اون گوشه بود و نمیدونستم که پیام دارم یا نه . ذوق داشتم و میگفتم شاید پیام داده باشی . ولی الان دیگه واسم عادی شده و بدون استرس صفحه رو باز میکنم ، چون میدونم که پیامی ندارم ... چون عادت کردم که هیچ علامتی گوشه ی صفحه نبینم ... هر دفعه خودمو گول میزنم میگم حتما نمیتونه و شرایطش بده که نمیتونه حتی یه دونه پیام بده . ولی بعدش به خودم میگم حتی زندانیا هم روزی ده دقیقه هوا خوری دارن ... به خودم میگم ینی اندازه ی حموم ر خونه ی عشقه من و مهسا...
ما را در سایت خونه ی عشقه من و مهسا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3khooneye-eshghemoon3 بازدید : 225 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 15:26

یادم میاد همیشه میگفتن آدم به امید زنده هست .  یادمه میگفتن آدمی که امید نداره ، زنده نیست .  میگن آدم نا امید نمیتونه زندگیشو ادامه بده .  میگن هیچوقت امید کسی رو ازش نگیر .  همه میگن به بقیه امید بدین تا بتونن دلگرم بشن و موفق بشن .  همه ی اینا درست .  ولی چرا کسی نگفته که کسی رو امیدوار نکنید ؟؟؟؟؟  چرا کسی نگفته امیدوار کردن بیخودی، خیلی کشنده تر از نا امید کردنه ؟؟؟  چرا کسی از امیدوار کردن حرفی نزده ؟؟؟  چرا کسی ندید که من با هزار جور امید و آرزو دل دادم به مهسا و همه ی تلاشمو کردم واسه داشتنش ، ولی ماهه قشنگم فقط سر حرف خودش بود و رفت و نا امیدم کرد ، ولی تونستم زنده بمونم و نمیرم ، درسته که بدون قلب و احساس بودم دیگه، ولی زنده موندم .  ولی وقتی برگشتی و گفتی میخوام پیشت بمونم و امیدو خونه ی عشقه من و مهسا...
ما را در سایت خونه ی عشقه من و مهسا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3khooneye-eshghemoon3 بازدید : 211 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 15:26

جمعه هم گذشت و خبری ازت نشد مهسا ... هفته ی پیش که اومدی، 5 شنبه گفتی که میدونم فردا حتما میای و مطمئن بودی که میام . واسه همین جمعه اومدی و واسم نوشتی و دیدی که اومدم . داشتی گله میکردی که چرا با هم تله پاتی نداریم و حالا که تو اومدی چرا من متوجه نشدم و نیومدم . ولی دیدی که تله پاتی هم داشتیم و اومدم . تله پاتی داشتیم، چون فکر و مهر و عشقت تو دله من بود و هست ، واسه همین اون موقع که تو اومدی منم اومدم . ولی 8 روزه که دارم میام و متوجه نمیشی و نیومدی ... نمیدونم پس چرا از طرف تو تله پاتی نداریم ..... چرا نمیفهمی که منتظرتم اینجا ... وای به حال دلم مهسا ...... خونه ی عشقه من و مهسا...
ما را در سایت خونه ی عشقه من و مهسا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3khooneye-eshghemoon3 بازدید : 191 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 15:26

یه روز دیگه هم مثل بقیه روزا گذشت و خبری ازت نشد ... میدونی این روزا چجور خودمو گول میزنم ؟ میگم حتما واسه اربعین رفته کربلا که جوابمو نمیده و نمیاد ... وگرنه مهسا میدونست که حرف و قول و وعده ی بیخودی نباید به محمدش بده ... چون اگه هنوز یادش باشه، هیچی اینقد اذیتم نمیکرد که وعده ی چیزی رو بهم بدی ولی عمل نکنی ... به خودم میگم حتما نیستش که به قولش عمل نکرد و نیومد پیشم ... آخه بهم گفته بود میخوام برگردم و پیشت باشم ، ولی نیومد ... پس حتما واسه ازبعین رفته زیارت که به حرفش عمل نکرده ... وگرنه مهسای من هیچوقت بیخودی بهم نمیگه که میخوام باشم و نیاد . مگه نه ؟؟؟ آخ که حالم خیلی خرابه مهسا ...... خونه ی عشقه من و مهسا...
ما را در سایت خونه ی عشقه من و مهسا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3khooneye-eshghemoon3 بازدید : 239 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 15:26

دفترم را میبندم....
از تو بی خبر بودن را بیشتر میتوانم طاقت بیاورم تا خبری داشته باشم ک تاب تحملش را ندارم. دیگر دفترم دارد تمام میشود و از این بابت از خودم دلخورم،از اینکه این همه نیمه شب نشسته ام و با تو زندگی کرده ام،توی عالم خیال،لای برگه های این دفتر،برایت درد دل کرده ام،ناز کرده ام
و هر کاری ک دلم خواسته.

من توی کاغذهای این دفتر با تو زندگی کرده ام...

خونه ی عشقه من و مهسا...
ما را در سایت خونه ی عشقه من و مهسا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3khooneye-eshghemoon3 بازدید : 214 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 15:26

بهم میگه هیچ کی اندازه ی خودم نمیدونه که چقدر پستم !!!!!! 

آره پستم .....

 

خونه ی عشقه من و مهسا...
ما را در سایت خونه ی عشقه من و مهسا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3khooneye-eshghemoon3 بازدید : 200 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 15:26